برای رسیدن به پاسخ نخست بایستی منابعی(Resources) که در یک کسب و کار مبتنی بر صنعت بایستی مدیریت و سازماندهی شوند را شناسائی کرد.
مهمترین این منابع عبارتند از :
🔹مهمتـرین این منـابـع عبـارتنـد از :
✅ منابع مالی
✅ دانـش فنی و مهنـدسی محصـول
✅ ابنـیه و زیـرسـاخـت ها
✅ انـرژی
✅ ماشیــن آلات و تجهیــزات
✅ مـواد اولیــه
✅ نیــروی انسانی
✅ پیــمانـکاران
✅ مشتــریــان
![]() |
![]() |
کسب و کـار در صورتی می تواند موفق باشد که با حداقل صرف منابع به عبارتی هزینه به حداکثر بهره وری دست یافته و صدالبته اهداف کسب و کار را با پاسخگوئی به صاحبان سرمایه کسب و کار، برآورده کند.
فضای کلی کسب و کار حاکم بر کشور عزیزمان ایران، و شرایط به شدت در تنگنا و شکننده کسب و کار، محدودیت هایی را تحمیل می کند، که هر گونه برنامه ریزی به ویژه در تأمین منابع را بسیار دشوار می سازد.
این محدودیت ها برای کسب و کارهای مبتنی بر تولید صنعتی دو چندان است به گونه ایکه در این نوع کسب و کار اگر تعلق خاطر مدیران دلسوز و شیفته تولید نبود، هیچ شاخص اقتصادی سرمایه گذاری، تولید را توجیه نمی کند.
به هر روی یک مدیر ارشد صنعتی برای دستیابی به اهداف طرح و حتی رشد حداقلی و بقای کسب و کار ناگزیر از برنامه ریزی منابع است.
با نگاهی گذرا به این منابع، تنوع و پیچیدگی سازماندهی و مدیریت این منابع آشکار است.
از سوئی دیگر کاستی و نیز چگونگی تأمین این منابع به شدت بر یکدیگر اثر گذارند.
یک کسب و کار مبتنی بر صنعت برای موفقیت، بایستی برای تأمین و مدیریت هریک از این منابع اصلی برنامه لازم را داشته باشد.
به عنوان نمونه در صورتیکه در طرح کسب و کار یک صنعت بخشی از فرآیندهای عملیاتی تولید نیازمند استفاده از منابع برون سازمانی باشد، پیمانکاران نقش برجسته ای در برنامه ریزی داشته و بایستی برای مدیریت این منبع در سازمان ابزارهای لازم و صدالبته کارآمد مهیا باشد.
بدون تردید هر طرح و برنامه برای موفقیت نیازمند سازمان مناسب برای اجرا است.
سازمان خود پیش نیازهایی را ضروری می سازد که یکی از مهمترین آنها روال ها و فرآیندهای سازمانی در حوزه های ستادی و عملیاتی می باشد.
از این رو چهار الزام ضروری در مدیریت و برنامه ریزی منابع پیش روی مدیران ارشد کسب و کارهای مبتنی بر صنعت قرار دارد:
- فرآیند گرائی در مدیریت گردش اطلاعات
- رعایت الزامات سازمانی
- کنترل های داخلی و سیستمی
- تمرکز پایگاه اطلاعاتی
و این الزامات در بستر یک سامانه جامع برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) به دست خواهد آمد.
نرم افزار ERP اگر به درستی طراحی و توسعه داده شود، در بنیان خویش رعایت این الزامات را به شکل ذاتی خواهد داشت و اگر هریک از این الزامات رعایت نشده باشد، آن نرم افزار را دیگر نباید در زمره نرم افزارهای ERP دانست و فقط به نادرستی واژه ERP را در بر دارد.
در کسب و کارهای مبتنی بر صنعت یکی از برجسته ترین کاستی ها و عوارض اطلاعاتی و به تبع آن برنامه ریزی منابع تشتت و مغایرت اطلاعات بین دو حوزه ستادی و عملیاتی می باشد.
کمتر صنعتی را می توان یافت که مدیر ارشد در گیر تفاوت آشکار و گاه فاحش بین اطلاعات ارائه شده از سوی مدیران ستادی به ویژه مدیر مالی و مدیران عملیاتی به ویژه مدیر تولید، نباشد.
از نقطه نظر فرآیندهای سازمانی و کنترل های داخلی نیز همواره با تفاوت دیدگاه و روش های بین این دو دسته مدیران میانی هستیم و چرخه اطلاعات در زنجیره تأمین یکی از پر مناقشه ترین و صد البته حیاتی ترین موارد است.
اگر در کسب و کار مبتنی بر تولید صنعتی به توان به یکپارچگی فرآیندهای سازمانی، چرخه اطلاعات، تمرکز پایگاه داده و یکپارچگی کنترل های داخلی در این دو حوزه دست یافت، بدون تردید رفع این عارضه دست یافتنی خواهد بود.
و این مهم میسر نمی شود مگر با:
استقرار درست و کامل یک نرم افزار ERP خوب و مناسب.
نظری ثبت نشده است.